چرا گاهی در روابط احساس میکنیم درک نمیشویم؟ ۱۹ نکته
احساس درک نشدن در روابط، تجربهای ناخوشایند است که میتواند صمیمیت و اعتماد را خدشهدار کند. این احساس میتواند در هر نوع رابطهای، از روابط عاطفی گرفته تا روابط خانوادگی و دوستانه، رخ دهد. اما چه عواملی باعث میشوند که این احساس به وجود بیاید؟ در این مقاله، به بررسی 19 نکته میپردازیم که میتوانند توضیح دهند چرا گاهی اوقات در روابط احساس میکنیم که درک نمیشویم:
- ✅
عدم مهارتهای ارتباطی موثر:
نتوانیم منظور خود را به درستی بیان کنیم یا به حرفهای طرف مقابل با دقت گوش ندهیم. - ✅
تفاوت در ارزشها و باورها:
اختلاف نظر در مورد مسائل مهم زندگی میتواند منجر به سوءتفاهم و عدم درک شود. - ✅
تجربیات متفاوت زندگی:
پیشینهی ما بر نحوهی نگرش و تفسیر ما از دنیا تاثیر میگذارد. - ✅
عدم همدلی:
ناتوانی در قرار دادن خود به جای طرف مقابل و درک احساسات او.

- ✅
پیشفرضها و قضاوتهای نادرست:
قبل از شنیدن صحبتهای طرف مقابل، در مورد او قضاوت کنیم. - ✅
مشکلات عاطفی حل نشده:
زخمهای عاطفی گذشته میتوانند بر روابط فعلی ما تاثیر بگذارند. - ✅
انتظارات غیرواقعی:
انتظار داشته باشیم که طرف مقابل بدون اینکه نیازی به توضیح باشد، نیازهای ما را بداند. - ✅
ترس از آسیبپذیری:
از نشان دادن احساسات واقعی خود به طرف مقابل واهمه داشته باشیم. - ✅
عدم اعتماد:
به طرف مقابل اعتماد کافی نداشته باشیم که بتواند ما را درک کند. - ✅
کمبود زمان برای ارتباط موثر:
در دنیای پرمشغلهی امروز، زمان کافی برای گفتگو و تبادل نظر با افراد نزدیک زندگیمان نداشته باشیم. - ✅
بهرهگیری از زبان بدن نامناسب:
زبان بدن ما پیامهایی متناقض با صحبتهایمان ارسال کند. - ✅
تمرکز بر خود:
بیش از حد بر نیازها و خواستههای خود تمرکز کنیم و به نیازهای طرف مقابل توجه نکنیم. - ✅
عدم بیان نیازها:
نیازهای خود را به طور واضح و مستقیم بیان نکنیم. - ✅
سوءتفاهمات ناشی از ارتباطات غیرکلامی:
نحوهی بیان، لحن صدا و حالات چهره میتوانند سوءتفاهم ایجاد کنند. - ✅
تلاش برای تغییر دادن طرف مقابل:
به جای پذیرش طرف مقابل همانطور که هست، سعی کنیم او را تغییر دهیم. - ✅
داشتن الگوهای ارتباطی ناسالم:
الگوهای ارتباطی نامناسبی را از خانواده یا روابط گذشته آموخته باشیم. - ✅
استرس و خستگی:
استرس و خستگی میتوانند توانایی ما در همدلی و ارتباط موثر را کاهش دهند.
- ✅
وجود اختلالات روانی:
برخی از اختلالات روانی میتوانند بر توانایی فرد در درک و برقراری ارتباط با دیگران تاثیر بگذارند. - ✅
عدم تمایل به درک:
گاهی اوقات به دلیل تعصب، غرور یا دلایل دیگر، تمایلی به درک دیدگاه طرف مقابل نداریم.
درک نشدن میتواند احساس تنهایی، انزوا و ناامیدی را به همراه داشته باشد. باید به دلایل این احساس توجه کنیم و برای بهبود روابط خود تلاش کنیم. با شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، میتوانیم روابط سالمتر و صمیمانهتری داشته باشیم. به یاد داشته باشیم که ارتباط موثر، نیازمند تلاش و تمرین است و کلید اصلی درک متقابل، همدلی و احترام به دیدگاههای متفاوت است.
1. عدم بیان واضح احساسات و نیازها
یکی از اصلیترین دلایل این احساس، عدم توانایی ما در بیان شفاف احساسات و نیازهایمان است.وقتی نمیتوانیم به درستی منظور خود را برسانیم، طرف مقابل هم نمیتواند به طور کامل ما را درک کند.گاهی اوقات فکر میکنیم که طرف مقابل باید خودش متوجه شود، اما واقعیت این است که ذهنخوانی ممکن نیست.هر فردی دیدگاه و تجربیات متفاوتی دارد.به جای انتظار، سعی کنید با صراحت و با بهرهگیری از زبان “من” (به جای “تو” که حالت اتهامی دارد) احساسات و خواستههای خود را بیان کنید.مثال: به جای گفتن “تو هیچوقت به حرفهای من گوش نمیدی”، بگویید “من احساس میکنم وقتی حرف میزنم، به من توجه کافی نمیشود.
” این کار باعث میشود طرف مقابل احساس گناه نکند و بهتر بتواند با شما همدلی کند.
در نتیجه احتمال اینکه حرف های شما را بشنود بیشتر میشود.با تمرین میتوان به این مهم دست پیدا کرد.
2. تفاوت در سبکهای ارتباطی
هر فردی سبک ارتباطی خاص خود را دارد. برخی افراد مستقیم و صریح هستند، در حالی که برخی دیگر غیرمستقیم و با اشاره صحبت میکنند. این تفاوتها میتواند منجر به سوءتفاهم و احساس عدم درک شود. درک این تفاوت به کاهش اختلافات احتمالی کمک شایانی میکند. شناخت سبک های ارتباطی نیازمند آموزش و بررسی است. همچنین میتواند در برقراری ارتباط موثرتر با دیگران مفید باشد. مثلا برخی افراد شنیداری هستند و بهتر است با آنها صحبت شود. برخی دیگر دیداری هستند و بهتر است از زبان بدن و ارتباط چشمی استفاده شود.
3. گوش ندادن فعال
گوش دادن فعال به این معنی است که نه تنها به حرفهای طرف مقابل گوش میدهیم، بلکه سعی میکنیم منظور او را درک کنیم، به احساسات او توجه کنیم و بازخورد مناسب نشان دهیم. بسیاری از ما فقط میشنویم، اما گوش نمیدهیم. گوش دادن فعال نیازمند صبر و حوصله است. این کار باعث می شود طرف مقابل احساس کند که برای او ارزش قائل هستید.
4. پیشداوری و قضاوت
وقتی با پیشداوری و قضاوت وارد یک رابطه میشویم، نمیتوانیم به طور کامل طرف مقابل را درک کنیم. تصورات قبلی ما مانع از این میشود که او را همانطور که هست ببینیم. سعی کنید با ذهن باز به طرف مقابل نزدیک شوید و به او فرصت دهید تا خود را نشان دهد. قضاوت و پیش داوری سم روابط است. به جای قضاوت، سعی کنید همدلی کنید.
5. عدم همدلی
همدلی به معنی توانایی درک و سهیم شدن در احساسات دیگران است. وقتی همدلی وجود ندارد، نمیتوانیم به درستی احساسات طرف مقابل را درک کنیم و به او پاسخ مناسب دهیم. برای تقویت همدلی، سعی کنید خود را جای طرف مقابل بگذارید و تصور کنید که او چه احساسی دارد. به زبان بدن و لحن صدای او توجه کنید.
6. سوءتفاهمهای ناشی از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی
تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میتواند منجر به سوءتفاهمهای زیادی در روابط شود. ارزشها، باورها و رفتارهای متفاوتی که در فرهنگهای مختلف وجود دارد، میتواند باعث شود که منظور یکدیگر را به درستی متوجه نشویم. آگاهی از این تفاوتها و تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل میتواند به کاهش سوءتفاهمها کمک کند.
7. وجود مشکلات روانی
برخی از مشکلات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات شخصیتی میتوانند بر توانایی فرد در برقراری ارتباط موثر و درک دیگران تاثیر بگذارند. در صورت وجود این مشکلات، مراجعه به متخصص و دریافت کمک حرفهای ضروری است.
8. تجربیات تلخ گذشته
تجربیات تلخ گذشته میتواند باعث شود که فرد نتواند به دیگران اعتماد کند و از برقراری ارتباط صمیمانه با آنها اجتناب کند. این مسئله میتواند منجر به احساس عدم درک در روابط شود.
9. انتظارات غیرواقعی
داشتن انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل میتواند منجر به ناامیدی و احساس عدم درک شود. هیچ کس کامل نیست و نباید انتظار داشته باشیم که طرف مقابل تمام نیازهای ما را برآورده کند.
10. عدم شناخت کافی از خود
اگر خودمان را به خوبی نشناسیم، نمیتوانیم به درستی نیازها و احساسات خود را به دیگران منتقل کنیم. شناخت نقاط قوت و ضعف، ارزشها و باورهای خود، به ما کمک میکند تا ارتباط موثرتری با دیگران برقرار کنیم.
11. ترس از آسیبپذیری
آسیبپذیری به معنی نشان دادن احساسات واقعی خود به دیگران است. ترس از آسیبپذیری میتواند باعث شود که از بیان احساسات خود خودداری کنیم و در نتیجه طرف مقابل نتواند ما را به درستی درک کند.
12. بهرهگیری از زبان بدن نامناسب
زبان بدن میتواند تاثیر زیادی بر نحوه درک شدن ما توسط دیگران داشته باشد. حالات چهره، لحن صدا و حرکات بدن ما میتواند پیامهای متفاوتی را به طرف مقابل منتقل کند.
13. عدم توجه به نیازهای طرف مقابل
در یک رابطه سالم، باید به نیازهای طرف مقابل نیز توجه کرد. اگر فقط به نیازهای خودمان فکر کنیم، نمیتوانیم رابطه ای رضایتبخش داشته باشیم و طرف مقابل احساس میکند که درک نمیشود.
14. سرزنش و انتقاد مداوم
سرزنش و انتقاد مداوم باعث میشود که طرف مقابل احساس کند که ارزشی ندارد و نمیتواند رضایت شما را جلب کند. این مسئله میتواند منجر به احساس عدم درک و دوری عاطفی شود.
15. عدم حل مسائل به صورت سازنده
نحوه برخورد با اختلافات و مشکلات در یک رابطه، تاثیر زیادی بر احساس درک شدن دارد. اگر نتوانیم مسائل را به صورت سازنده حل کنیم، میتواند منجر به احساس ناامیدی و دوری شود.
16. عدم اختصاص زمان کافی به رابطه
روابط نیاز به زمان و توجه دارند. اگر وقت کافی برای گفتگو و گذراندن وقت با طرف مقابل اختصاص ندهیم، نمیتوانیم رابطه ای صمیمانه و رضایتبخش داشته باشیم.
17. نادیده گرفتن احساسات طرف مقابل
وقتی احساسات طرف مقابل را نادیده میگیریم یا آنها را بیاهمیت جلوه میدهیم، او احساس میکند که درک نمیشود و برایش ارزش قائل نیستیم.
18. مقایسه کردن رابطه خود با دیگران
مقایسه کردن رابطه خود با دیگران میتواند منجر به احساس نارضایتی و عدم درک شود. هر رابطه ای منحصر به فرد است و نباید انتظار داشته باشیم که رابطه ما شبیه روابط دیگران باشد.
19. عدم پذیرش تفاوتها
همه ما با یکدیگر متفاوت هستیم. اگر نتوانیم تفاوتهای طرف مقابل را بپذیریم و سعی کنیم او را تغییر دهیم، نمیتوانیم رابطه ای سالم و رضایتبخش داشته باشیم.







خیلی وقتا فکر می کنیم طرف مقابلمون باید ذهن ما رو بخونه و نیازهامون رو حدس بزنه 😅 یه بار با پارتنرم سر یه موضوع کوچیک دعوامون شد چون من فکر می کردم اون خودش باید متوجه بشه چه حسی دارم در حالی که اصلا بهش نگفته بودم. یاد گرفتم همیشه بهتره رک و راست احساساتم رو بیان کنم حتی اگه فکر کنم واضحه 🤷♀️ یه چیز دیگه که تو روابط خیلی تاثیر داره اینه که وقتی یکی داره حرف میزنه واقعا گوش بدی نه اینکه توی ذهنت دائم در حال آماده کردن جواب باشی. من خودم قبلا این عادت رو داشتم و خیلی مواقع باعث سو تفاهم می شد ولی الان سعی می کنم اول خوب گوش کنم بعد جواب بدم. یه مقدار طول کشید تا این مهارت رو یاد بگیرم ولی واقعا ارزشش رو داشت 💫
راستش اولین باری که با دوستم بحثم شد فکر میکردم باید خودش بفهمه چه احساسی دارم. همین شد که کدورت پیش اومد. بعدها یاد گرفتم باید احساساتم رو صاف و پوست کنده بگم نه اینکه منتظر معجزه باشم. بعضی وقتا اونقدر درگیر خودمون میشیم که یادمون میره طرفمون هم یه آدمه با نیازها و دلمشورهاش.
یکی از بدترین اشتباهاتی که من کردم مقایسه رابطه ام با بقیه بود. دائم میگفتم فلانی با شریکش اینجوریه چرا ما نه؟ اینطوری فقط ناراحتی جمع میکردم. بعد فهمیدم هر رابطه ای مثل اثر انگشت منحصر به فرده. یادم رفت شکر کنم برای چیزایی که داریم.
یه مدت زبان بدنم دو پهلو بود. میگفتم حالم خوبه ولی اخم میکردم. دوستم گیج میشد و نمیدونست بالاخره چی میخوام. اینطوری با هم سرد شدیم. حالا سعی میکنم هماهنگ باشم بین حرف ها و حالات صورتم. خیلی وقتا مشکل از همین دوگانگی هاست.
سرزنش کردن مثل سم میمونه. من یه وقتایی که عصبی میشدم میگفتم تو هیچی نمیفهمی. اینطوری طرفمون حالت دفاعی میگیره و اصلا گوش نمیده. یاد گرفتم بجای حمله به شخصیتش راجع به رفتار خاصی که اذیتم کرده صحبت کنم. فرقش مثل روز و شب بود.
آخرین چیز یاد گرفتن سکوت مفیده. قبلا هر بحثی باید در همون لحظه حل میشد. یه بار انقدر فشار اوردم که رابطه مون ترک برداشت. حالا میدونم گاهی وقتا بهتره یه نفس عمیق بکشی و بذاری اب توی هاونگ کم کم سرد بشه. اینطوری هم خودم آروم تر میشم هم طرفم.