چرا برخی افراد از ابراز احساسات خود میترسند؟ 22 نکته کلیدی
ابراز احساسات، بخش مهمی از ارتباطات انسانی و سلامت روان است. اما چرا برخی افراد با این کار مشکل دارند و از بیان احساسات خود میترسند؟ در این مطلب، 22 دلیل رایج این ترس را بررسی میکنیم: این ترس میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد که در دوران کودکی، تجربیات گذشته و یا ویژگیهای شخصیتی فرد ریشه دارند.
- ✅
ترس از قضاوت شدن:
نگرانی از اینکه دیگران احساسات شما را مسخره یا تحقیر کنند. - ✅
ترس از طرد شدن:
نگرانی از اینکه ابراز احساسات باعث شود دیگران شما را ترک کنند یا از شما دوری کنند. - ✅
ترس از آسیبپذیری:
نشان دادن احساسات به معنای آشکار کردن ضعفها و آسیبپذیریهاست. - ✅
تربیت خانوادگی:
اگر در خانوادهای بزرگ شده باشید که ابراز احساسات در آن سرکوب میشده، ممکن است شما هم این الگو را آموخته باشید. - ✅
تجربه های تلخ گذشته:
اگر در گذشته به خاطر ابراز احساسات خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشید، ممکن است از تکرار آن تجربه بترسید. - ✅
عدم شناخت احساسات:
گاهی اوقات افراد نمیتوانند به درستی احساسات خود را تشخیص دهند و به همین دلیل نمیتوانند آنها را ابراز کنند. - ✅
عدم اعتماد به نفس:
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است از ابراز احساسات خود خجالت بکشند. - ✅
کمالگرایی:
کمالگراها ممکن است فکر کنند که ابراز احساسات نشانه ضعف است و سعی کنند همیشه قوی و بینقص به نظر برسند. - ✅
فرهنگ:
در برخی فرهنگها، ابراز احساسات مخصوصا برای مردان، تابو محسوب میشود. - ✅
ترس از کنترل از دست دادن:
برخی افراد فکر میکنند اگر احساسات خود را بروز دهند، کنترل خود را از دست میدهند. - ✅
تصویر ذهنی منفی از خود:
افرادی که تصویر ذهنی منفی از خود دارند، ممکن است فکر کنند که احساساتشان ارزشمند نیست و کسی به آنها اهمیت نمیدهد. - ✅
اضطراب اجتماعی:
افرادی که اضطراب اجتماعی دارند، ممکن است از ابراز احساسات در جمع بترسند. - ✅
ترس از ایجاد درگیری:
برخی افراد فکر میکنند ابراز احساسات باعث ایجاد بحث و جدل میشود. - ✅
نداشتن مهارتهای ارتباطی:
گاهی اوقات افراد نمیدانند چگونه احساسات خود را به طور موثر و سالم ابراز کنند. - ✅
ترس از مواجهه با احساسات دیگران:
شاید فرد از واکنش احساسی طرف مقابل به احساسات خود واهمه داشته باشد. - ✅
باور به اینکه ابراز احساسات غیرضروری است:
برخی افراد فکر میکنند که ابراز احساسات اتلاف وقت و انرژی است.
- ✅
سرکوب احساسات در کودکی:
اگر در کودکی بارها احساساتتان سرکوب شده، ممکن است این سرکوب در بزرگسالی هم ادامه پیدا کند. - ✅
ترس از مسئولیتپذیری:
ابراز احساسات میتواند مسئولیتهایی را به همراه داشته باشد که فرد از پذیرش آنها میترسد. - ✅
باور به اینکه احساسات باید خصوصی بمانند:
برخی افراد معتقدند که احساسات شخصی هستند و نباید با دیگران به اشتراک گذاشته شوند. - ✅
مشکلات مربوط به دلبستگی:
مشکلات در روابط دلبستگی در دوران کودکی میتواند منجر به ترس از ابراز احساسات در بزرگسالی شود. - ✅
بیماریهای روانی:
برخی از بیماریهای روانی مانند افسردگی و اضطراب میتوانند باعث شوند افراد از ابراز احساسات خود بترسند. - ✅
فقدان حمایت اجتماعی:
اگر فرد احساس کند که از سوی اطرافیان خود حمایت نمیشود، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسد.
شناخت این دلایل، اولین قدم برای غلبه بر ترس از ابراز احساسات است. با درک ریشه های این ترس، می توان راهکارهایی را برای مقابله با آن پیدا کرد.
چرا برخی افراد از ابراز احساسات خود میترسند؟ 22 نکته
1. ترس از آسیبپذیری
یکی از رایجترین دلایل، ترس از آسیبپذیری است. ابراز احساسات به معنای نشان دادن بخشهای پنهان و آسیبپذیر خود است که میتواند ترسناک باشد. فرد ممکن است نگران باشد که دیگران از احساساتش سوء استفاده کنند یا او را قضاوت کنند. این ترس میتواند ریشه در تجربههای گذشته داشته باشد، جایی که ابراز احساسات منجر به درد و رنج شده است. آنها از اینکه کنترل خود را از دست بدهند و یا ضعیف به نظر برسند، وحشت دارند. تصور میکنند که با پنهان کردن احساسات، خود را در برابر آسیبهای احتمالی محافظت میکنند. در واقع، احساسات سرکوب شده میتوانند به مرور زمان به مشکلات جسمی و روانی منجر شوند. این افراد نیاز دارند تا یاد بگیرند که آسیبپذیری میتواند قدرت باشد، نه ضعف.
2. ترس از قضاوت و تمسخر
نگرانی از اینکه دیگران آنها را قضاوت کنند یا مسخره کنند، میتواند مانع بزرگی برای ابراز احساسات باشد. آنها میترسند که احساساتشان “نا مناسب” یا “غیرمنطقی” تلقی شود. این ترس میتواند به ویژه در مورد احساسات “ضعیف” مانند غم و اندوه یا ترس شدیدتر باشد. این افراد ممکن است در محیطهایی بزرگ شده باشند که ابراز احساسات سرکوب میشده و یا مورد تمسخر قرار میگرفته. در نتیجه، آنها یاد گرفتهاند که احساسات خود را پنهان کنند تا از طرد شدن و تحقیر جلوگیری کنند. نیاز به پذیرش و تایید از سوی دیگران، این ترس را تشدید میکند. باید به یاد داشته باشیم که همه انسانها احساسات دارند و ابراز آنها بخشی طبیعی از انسان بودن است.
3. عدم مهارت در ابراز احساسات
گاهی اوقات، افراد به سادگی نمیدانند چگونه احساسات خود را به طور سالم و موثر ابراز کنند. آنها ممکن است فاقد واژگان مناسب برای توصیف احساسات خود باشند. یا اینکه مهارتهای ارتباطی لازم برای بیان احساسات به شیوهای سازنده را نداشته باشند. این کمبود مهارت میتواند منجر به سوءتفاهم و تعارض در روابط شود. آموزش و تمرین میتواند به افراد کمک کند تا مهارتهای لازم برای ابراز احساسات را کسب کنند. درمانگران و مشاوران میتوانند در این زمینه راهنماییهای ارزشمندی ارائه دهند. یادگیری نحوه ابراز احساسات به طور سالم، به بهبود روابط و سلامت روان کمک میکند.
4. تجربیات آسیبزا در گذشته
تجربیات دردناک و آسیبزا در گذشته میتوانند تاثیر عمیقی بر توانایی فرد در ابراز احساسات داشته باشند. افرادی که سوء استفاده عاطفی، جسمی یا جنسی را تجربه کردهاند، ممکن است برای محافظت از خود، احساسات خود را سرکوب کنند.
این سرکوب احساسات میتواند به یک مکانیسم دفاعی تبدیل شود که در بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند. درمان روانشناختی میتواند به افراد کمک کند تا با این تجربیات آسیبزا کنار بیایند و راههای سالمتری برای ابراز احساسات پیدا کنند. پردازش احساسات مرتبط با تروما، گامی ضروری در بهبودی است. حمایت و درک اطرافیان نیز میتواند نقش مهمی در روند بهبودی ایفا کند. بهبودی از تروما نیازمند زمان و صبر است، اما امکان پذیر است.
5. فرهنگ و جامعه
هنجارها و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی میتوانند تاثیر زیادی بر نحوه ابراز احساسات افراد داشته باشند. در برخی فرهنگها، ابراز احساسات به ویژه برای مردان، نامناسب تلقی میشود. این افراد ممکن است احساس کنند که باید “قوی” و “بیاحساس” باشند. در حالی که در فرهنگهای دیگر، ابراز احساسات به عنوان نشانه صمیمیت و صداقت تلقی میشود. فشار اجتماعی برای مطابقت با این هنجارها میتواند مانع ابراز آزادانه احساسات شود. آگاهی از این تاثیرات فرهنگی میتواند به ما کمک کند تا درک بهتری از تفاوتهای فردی در ابراز احساسات داشته باشیم. تلاش برای تغییر هنجارهای نا سالم میتواند به افراد کمک کند تا بدون ترس از قضاوت، احساسات خود را ابراز کنند.
6. ترس از طرد شدن
ترس از اینکه ابراز احساسات منجر به طرد شدن از سوی دیگران شود، یکی دیگر از دلایل مهم سرکوب احساسات است. فرد ممکن است نگران باشد که اگر احساسات واقعی خود را نشان دهد، دیگران او را دوست نداشته باشند یا از او دوری کنند. این ترس میتواند به ویژه در روابط نزدیک و صمیمی قویتر باشد. افرادی که سابقه طرد شدن دارند، ممکن است بیشتر در معرض این ترس باشند. ارتباط با صداقت و باز، کلید ایجاد روابط سالم و پایدار است. باید به یاد داشته باشیم که ارزش واقعی ما به احساساتمان وابسته نیست. افرادی که واقعا ما را دوست دارند، از ابراز احساساتمان استقبال میکنند و از ما حمایت میکنند.
7. احساس گناه
گاهی اوقات، افراد از ابراز احساسات خود احساس گناه میکنند. آنها ممکن است احساس کنند که نباید احساسات خاصی مانند خشم، حسادت یا ناراحتی را تجربه کنند. یا اینکه ابراز این احساسات به نوعی خودخواهانه یا بیادبانه است. این احساس گناه میتواند ناشی از باورهای نادرست یا انتظارات غیرمنطقی باشد. باید به یاد داشته باشیم که همه احساسات طبیعی و معتبر هستند. سرکوب احساسات به دلیل احساس گناه، میتواند منجر به مشکلات روانی شود. شناخت و پذیرش احساسات، گامی مهم در جهت سلامت روان است.
8. الگوهای خانوادگی
نحوه ابراز احساسات در خانواده میتواند تاثیر عمیقی بر نحوه ابراز احساسات در بزرگسالی داشته باشد. اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که ابراز احساسات سرکوب میشده یا مورد انتقاد قرار میگرفته، احتمال اینکه شما نیز در ابراز احساسات خود مشکل داشته باشید، بیشتر است. برعکس، اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که ابراز احساسات تشویق میشده، احتمال اینکه بتوانید به راحتی احساسات خود را ابراز کنید، بیشتر است.
این الگوها میتوانند ناخودآگاهانه در ما نهادینه شوند. آگاهی از این الگوهای خانوادگی میتواند به ما کمک کند تا رفتارهای خود را تغییر دهیم. ایجاد یک محیط حمایتی و پذیرا در خانواده، به رشد و شکوفایی عاطفی افراد کمک میکند. شکستن الگوهای نا سالم، نیازمند تلاش و آگاهی است.
9. ترس از تعارض
برخی افراد از ابراز احساسات خود میترسند زیرا نگران هستند که این کار منجر به تعارض و مشاجره شود. آنها ممکن است از روبرو شدن با مخالفت یا انتقاد دیگران وحشت داشته باشند. یا اینکه از اینکه روابط خود را به خطر بیندازند، نگران باشند. در حالی که تعارض میتواند ناخوشایند باشد، اما میتواند فرصتی برای رشد و بهبود روابط نیز باشد. یادگیری نحوه مدیریت تعارض به طور سازنده، میتواند به افراد کمک کند تا بدون ترس از ابراز احساسات، نیازهای خود را بیان کنند. اجتناب از تعارض به قیمت سرکوب احساسات، به روابط آسیب میزند. ابراز احساسات به طور شفاف و محترمانه، میتواند به حل اختلافات و ایجاد تفاهم کمک کند.
10. کمالگرایی
افراد کمالگرا ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند زیرا نگران هستند که احساساتشان “کامل” یا “درست” نباشد. آنها ممکن است خود را به خاطر داشتن احساسات “منفی” سرزنش کنند. یا اینکه سعی کنند احساسات خود را کنترل و سرکوب کنند تا “بینقص” به نظر برسند. کمالگرایی میتواند مانع بزرگی برای پذیرش و ابراز احساسات باشد. باید به یاد داشته باشیم که هیچ کس کامل نیست و داشتن احساسات مختلف، بخشی طبیعی از انسان بودن است. رهایی از کمالگرایی و پذیرش خود با تمام نقصها، به سلامت روان کمک میکند. تلاش برای “کامل” بودن، انرژی زیادی را هدر میدهد و مانع شادی و رضایت میشود.
11. اعتماد به نفس پایین
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند زیرا ارزش خود را کم میدانند. آنها ممکن است احساس کنند که احساساتشان مهم نیستند یا اینکه کسی به آنها اهمیت نمیدهد. یا اینکه از اینکه مورد انتقاد یا تمسخر قرار بگیرند، نگران باشند. افزایش اعتماد به نفس میتواند به افراد کمک کند تا با شجاعت بیشتری احساسات خود را ابراز کنند. تمرکز بر نقاط قوت و دستاوردها، میتواند به تقویت اعتماد به نفس کمک کند. در ضمن، دریافت حمایت و تشویق از سوی دیگران، میتواند نقش مهمی در افزایش اعتماد به نفس ایفا کند. باور به خود و ارزش قائل شدن برای احساساتمان، گامی اساسی در جهت سلامت روان است.
12. استرس و اضطراب
استرس و اضطراب میتوانند توانایی افراد در ابراز احساسات را مختل کنند. هنگامی که فرد تحت استرس قرار دارد، ممکن است احساس کند که انرژی و منابع عاطفی کافی برای مقابله با احساسات خود را ندارد. یا اینکه از اینکه احساساتش از کنترل خارج شوند، نگران باشد. مدیریت استرس و اضطراب میتواند به افراد کمک کند تا با آرامش بیشتری احساسات خود را ابراز کنند. تکنیکهای آرامسازی مانند مدیتیشن و یوگا میتوانند در کاهش استرس موثر باشند. در ضمن، صحبت کردن با یک دوست یا درمانگر، میتواند به کاهش اضطراب کمک کند. بهبود سلامت جسمانی و روانی، به بهبود توانایی در ابراز احساسات منجر میشود.
13. سرکوب مزمن احساسات
سرکوب مزمن احساسات میتواند به یک عادت تبدیل شود که شکستن آن دشوار است. فرد ممکن است به طور ناخودآگاهانه احساسات خود را سرکوب کند بدون اینکه حتی متوجه شود. این سرکوب مزمن میتواند منجر به بیحسی عاطفی و دشواری در برقراری ارتباط با دیگران شود. آگاهی از این عادت و تلاش برای تغییر آن، گامی مهم در جهت بهبودی است. درمان روانشناختی میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای سرکوب احساسات خود را شناسایی و تغییر دهند. در ضمن، تمرین ابراز احساسات به طور تدریجی، میتواند به افراد کمک کند تا با ترس خود مقابله کنند. شکستن عادتهای قدیمی نیازمند زمان و تلاش است، اما ارزشش را دارد.
14. ترس از مسئولیت
گاهی اوقات، افراد از ابراز احساسات خود میترسند زیرا نگران هستند که این کار آنها را مسئول اقداماتی کند که نمیخواهند انجام دهند. مثلا فردی که به کسی علاقه دارد، ممکن است از ابراز این علاقه بترسد زیرا نگران است که مجبور شود تعهدات بیشتری را بپذیرد. این ترس میتواند مانع بزرگی برای برقراری روابط صمیمی و معنادار شود. باید به یاد داشته باشیم که ابراز احساسات به معنای پذیرش مسئولیت است، اما این مسئولیت نباید ناخوشایند یا تحمیلی باشد. برقراری ارتباط شفاف و با صداقت میتواند به افراد کمک کند تا انتظارات خود را مشخص کنند و از سوء تفاهم جلوگیری کنند. اعتماد به نفس و قاطعیت در بیان نیازها و خواستهها، به ایجاد روابط سالم کمک میکند. فرار از مسئولیت به بهانه اجتناب از ابراز احساسات، به ضرر خودمان تمام میشود.
15. مشکلات در تشخیص احساسات
برخی افراد در تشخیص و نامگذاری احساسات خود مشکل دارند. آنها ممکن است نتوانند تفاوت بین احساسات مختلف را تشخیص دهند. یا اینکه فاقد واژگان مناسب برای توصیف احساسات خود باشند. این مشکل میتواند مانع بزرگی برای ابراز احساسات باشد. یادگیری نامگذاری احساسات، گامی مهم در جهت شناخت و مدیریت آنها است. مطالعه و تحقیق در مورد احساسات، میتواند به افراد کمک کند تا واژگان خود را گسترش دهند. در ضمن، تمرین تمرکز بر احساسات بدنی و ذهنی، میتواند به افراد کمک کند تا احساسات خود را بهتر تشخیص دهند.
16. تجربیات منفی در کودکی
تجربیات منفی در کودکی، مانند تنبیه شدن به خاطر ابراز احساسات، میتواند تاثیرات بلندمدتی بر توانایی فرد در ابراز احساسات داشته باشد. این افراد ممکن است یاد گرفته باشند که ابراز احساسات خطرناک است و باید از آن اجتناب کرد. آنها ممکن است احساس گناه، شرم یا ترس را تجربه کنند زمانی که احساسات خود را ابراز میکنند. درمان روانشناختی میتواند به افراد کمک کند تا با این تجربیات منفی کنار بیایند و راههای سالمتری برای ابراز احساسات پیدا کنند. بازسازی الگوهای ذهنی و رفتاری، نیازمند زمان و تلاش است. درک و پذیرش خود و گذشته، گامی مهم در جهت بهبودی است. حمایت و همدلی اطرافیان، میتواند در این مسیر بسیار ارزشمند باشد.
17. ترس از شکست
برخی افراد از ابراز احساسات خود میترسند زیرا نگران هستند که با شکست مواجه شوند. مثلا فردی که به کسی علاقه دارد، ممکن است از ابراز این علاقه بترسد زیرا نگران است که طرد شود. این ترس میتواند مانع بزرگی برای برقراری روابط عاطفی شود. باید به یاد داشته باشیم که طرد شدن بخشی از زندگی است و نباید از آن بترسیم. ابراز احساسات، شجاعت میخواهد و حتی اگر منجر به شکست شود، باز هم ارزشمند است. تجربه شکست میتواند فرصتی برای رشد و یادگیری باشد. تمرکز بر ارزش خود و تلاش برای رسیدن به اهداف، به افزایش اعتماد به نفس و کاهش ترس از شکست کمک میکند.
18. مقایسه خود با دیگران
مقایسه خود با دیگران میتواند منجر به احساس ناکافی بودن و ترس از ابراز احساسات شود. فرد ممکن است احساس کند که احساساتش به اندازه کافی “قوی” یا “جذاب” نیستند. یا اینکه از اینکه مورد انتقاد یا تمسخر قرار بگیرد، نگران باشد. مقایسه خود با دیگران، یک بازی بیپایان است که هیچ برندهای ندارد. هر فردی منحصر به فرد است و احساسات خود را به روشی خاص تجربه میکند. تمرکز بر نقاط قوت خود و تلاش برای بهبود نقاط ضعف، به افزایش اعتماد به نفس و کاهش ترس از ابراز احساسات کمک میکند. پذیرش خود با تمام ویژگیها، گامی مهم در جهت سلامت روان و شادی است.
19. ترس از سوء استفاده
افرادی که در گذشته مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند زیرا نگران هستند که دوباره مورد سوء استفاده قرار بگیرند. آنها ممکن است به سختی به دیگران اعتماد کنند و از نشان دادن آسیبپذیری خود اجتناب کنند. درمان روانشناختی میتواند به افراد کمک کند تا با این تجربیات آسیبزا کنار بیایند و راههای سالمتری برای برقراری ارتباط با دیگران پیدا کنند. ایجاد یک محیط امن و حمایتی، به این افراد کمک میکند تا اعتماد به نفس خود را بازیابند و احساسات خود را ابراز کنند. فرآیند بهبودی زمانبر است و نیازمند صبر و درک است. حمایت و همدلی اطرافیان، نقش مهمی در این فرآیند ایفا میکند.
یادگیری نحوه تعیین مرزها و محافظت از خود، به جلوگیری از سوء استفادههای احتمالی کمک میکند.
20. عدم حمایت اجتماعی
افرادی که از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نیستند، ممکن است از ابراز احساسات خود بترسند زیرا نگران هستند که کسی به آنها اهمیت ندهد یا از آنها حمایت نکند. یافتن یک شبکه حمایتی از دوستان، خانواده یا گروههای حمایتی، میتواند به افراد کمک کند تا با شجاعت بیشتری احساسات خود را ابراز کنند. داشتن افرادی که به آنها اعتماد دارید و میتوانید با آنها صحبت کنید، بسیار مهم است. ارتباط با دیگران و به اشتراک گذاشتن احساسات، به کاهش تنهایی و افزایش احساس تعلق کمک میکند. حمایت اجتماعی، یک منبع قدرتمند برای مقابله با استرس و اضطراب است. برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد روابط معنادار، به بهبود سلامت روان و کیفیت زندگی کمک میکند. حتی یک دوست صمیمی میتواند تفاوت بزرگی در زندگی شما ایجاد کند.
21. ترس از تغییر
ابراز احساسات میتواند منجر به تغییراتی در روابط و زندگی فرد شود که ممکن است ترسناک باشد. فرد ممکن است از اینکه ابراز احساسات باعث شود روابطش با دیگران تغییر کند یا اینکه مجبور شود تصمیمات سختی بگیرد، نگران باشد. باید به یاد داشته باشیم که تغییر همیشه بد نیست و میتواند فرصتی برای رشد و بهبود باشد. ترس از تغییر، یک واکنش طبیعی است، اما نباید مانع از ابراز احساسات و زندگی کردن به طور کامل شود. پذیرش تغییرات و سازگاری با آنها، یک مهارت مهم برای زندگی است. تمرکز بر جنبههای مثبت تغییر و تلاش برای مدیریت چالشها، به کاهش ترس و افزایش اعتماد به نفس کمک میکند. گاهی اوقات، تغییرات ضروری هستند و باید با شجاعت آنها را پذیرفت.
22. باورهای غلط در مورد احساسات
باورهای غلط در مورد احساسات میتواند مانع از ابراز آنها شود. مثلا فرد ممکن است باور داشته باشد که ابراز احساسات ضعف است یا اینکه نباید احساسات “منفی” را تجربه کرد. این باورها نادرست هستند و باید به چالش کشیده شوند. همه احساسات طبیعی و معتبر هستند و سرکوب آنها میتواند منجر به مشکلات روانی شود. یادگیری در مورد احساسات و باورهای درست در مورد آنها، گامی مهم در جهت سلامت روان است. شناخت و پذیرش احساسات، به ما کمک میکند تا زندگی شادتری داشته باشیم. تغییر باورهای غلط، نیازمند آگاهی و تلاش است.







خیلی جالب بود. من همیشه تو بیان احساسات مشکل داشتم و بعد کلی دردسر تو روابطم داشتم. اخیرا فهمیدم مشکل کجاست، یه جورایی میترسیدم طرف مقابلم فکر کنه دیوونهام ولی الان دارم تلاش میکنم که این ترس رو کنار بذارم.
یکی از چیزایی که خیلی کمکم کرد این بود که بدون انتظار جواب احساساتمو بگم. وقتی گفتم “من ناراحتم” و منتظر عکسالعمل طرف نشدم، یه ذره راحتتر شدم. انگار بار از دوشم برداشته شد.
تو جمعهای دوستانه ام شروع کردم به تمرین. اولش خیلی سخت بود ولی کم کم عادی شد. میدونی چیه؟ اکثرا هم وقتی میدیدن من راحتم، خودشونم راحتتر میشدن. انگار ترسشون میریخت.
یادمه یه بار بخاطر یه موضوع کوچک کلی استرس داشتم ولی میترسیدم بگم. وقتی آخرش گفتم، فهمیدم همه تقریبا همون حس رو داشتن. اون موقع بود که فهمیدم چقدر اشتباه میکردم با این مخفیکاریهام.
فکر میکنم یه چیز دیگه هم مهمه – اینکه قبل از گفتن احساسات، اول خودمون بدونیم دقیقا چه حسی داریم. من بعضی وقتا اول میرم یه گوشه مینشینم و از خودم میپرسم الان واقعا چه احساسی دارم. اینطوری کمتر گیج میشم وقتی میخوایم حسم رو بیان کنم.
واقعا مطالب شما در مورد ترس از بیان احساسات رو خوندم و خیلی از مسائل برام روشن شد. همون مشکل خودم بود که همیشه وقتی می خواستم احساساتم رو به دوستم بگم، توی دلم یه ترس عجیبی میومد و فکر می کردم اگه بگم شاید رابطه مون خراب بشه. الان بعد از خوندن این مطلب یه جورایی می فهمم چرا اینطوری بودم. میشه لطفا راهکارهای عملی تری برای غلبه بر این ترس توی مطالب بعدی بنویسید؟ دوست دارم بدونم چطور می تونم راحت تر بگم چیزی که توی دلمه. خیلی ها حتما مثل من این مشکل رو دارن… کاش بقیه دوستان هم تجربیاتشون رو بگن که چطور تونستن بر این ترس غلبه کنن💫🙏